بزم رویا شاعر سپیده طالبی
بزم رویا شاعر سپیده طالبی
می کشاند آسمان امشب به آشوبش، دلم را بر صلیب
غرق رویا میشوم با تک نوایی، آسمانیعندلیب
میزنم با حوصله ، تقویم عمر کهنه را هر دم ورق
گفتمانی درگرفته، بین عقلو دل، دراین باره،عجیب
تکّه هایی از وجودم، گم شده در عمق ظرفِ خاطرات
ذهنِ من را میکشاند خسته روحم، سوی افکاری مهیب
بعضی از این تکّهرویاها ولی جان را به لب میآورند
بعض دیگر هم، خنکْ آبی شوند و آتشِ جان را طبیب
گاه میافتم میان شوره زاری و دلم بیطاقت است
گاه دریا در سرابم می شود چون تکیه گاهی در نشیب
خوبترهاشان چه بی رحمند گاهی با دل غمگین ما
بدترینها میشوند اغلب ولی… آرامْ یادی دلفریب
گاه بر تن میکنم اندیشهی لطف حضوری را به میل
میگذارم دست را در لمسِاینحس،عاشقانه، دستِجیب
شور تا گیرد صدایش من همایی میشوم در آسمان
میروم تا قلّهی قاف و نمیترسم دگر از هر نهیب
عشق، رنگ و هر خیال و خاطره انگار طعم زندگیست
حالِ من خوبست وقتی محو رویا میشوم با عطرِ سیب
باز باران و ترانه … باد سُرنا میزند همراهِ دل
مستِ عطرِ کاهگل، من مانده ام در بزم رویا هم غریب !
دکلمه های سپیده طالبی
کابوس دکلمه و شعر سپیده طالبی
گیسوی عشق دکلمه و شعر سپیده طالبی
دکلمه – آوای مستان
دکلمه های مریم حیدرزاده
دکلمه های استاد فریدون مشیری
دیوان صوتی مولانا با صدای امیر بیات
دیوان صوتی فروغ با صدای پرستو بیات
دیوان صوتی حافظ با صدای مدرس زاده
دیوان صوتی حافظ گوینده استاد فریدون فرح اندوز
- بلاگ شاعران
- سپیده طالبی
- 2079693
- غزل - شعر کلاسیک
- سروهای کهن
- 01/04/2021
- قبل از اجرا بهم خبر دهید
- تمایلی ندارم
- خیر
- باران و خاطرات